اولین نمایشگاه بچه های معماری2

بچه ها همه مشغول به کارند و هرکس به یه طریقی داره به نمایشگاه کمک میکنه

اینجا دیگه واقعا شبیه یه دانشکده معماری شده و اعتراض های گروه فیزیک هم بجه ها رو دلسرد نمی کنه

خوب فکر کنم عکسا بیشتر از حرف های من حال و هوا رو بگه


دخترا وپسرا همه و همه...


تابلویی که از طراحی حسین شروع میشه و با کاموای دست بچه ها شکل می گیره


و خستگی کار...


و شیطنت پسرا و قصه ی موش و ترسوندن دخترها و البته دخترایی که مثل شیر وایسادن (البته اینجا نشستن)


و تعدادی از بچه های 90 یا همون سال بالایی ها که گفتن حتما زیر این عکس بنویسم "نودی های فعال"!

 

و فعلا ورود ممنوع که ...مشغول کارند و پیشاپیش از همکاری همسایگان عزیز متشکرند


و تلاش ها برای برپایی سازه ورودی...


و بازهم کار بی وقفه...


و شب مانی پسرها...

خوب دخترا تا ساعت 9 بیشتر اجازه حضور نداشتن و به ناچار ادامه کار رو به پسرها واگذار کردن...

حدودای ساعت 9 بود که با خانم مهندس محسنی گفتیم نکنه بچه ها گرسنه باشند وتصمیم گرفتیم بریم ملاقه!!!

نگهبانی موقع ورود گفت دخترا رو راه نمیدیم!!! و این یعنی هنوز جوونیم

نمی دونم بچه ها از دیدن ما بیشتر خوشحال شدن یا سوپ و کشک بادمجون، ولی به هر دلیل دیدن پویایی و شعفشون برام لذت بخشه...

این دو روز کلی خاطرات قدیم برام زنده شد ولحظه لحظه باهاشون در این شادی شریک بودم!


 وصبح فردا و به ثمر نشستن این همه تلاش...


افتتاحیه حدود ساعت 12 با حضور پنج تن از اساتید: 

دکتر خاقانی به عنوان مدیر گروه معماری ریسمان ورودی رو قیچی کردند و نمایشگاه به طور رسمی افتتاح شد


و عکس دسته جمعی...


و ایده ای نو: سفره هفت سین معلق


و یک ایده خوب دیگه برای سفره هفت سین در طبقه بالا...


انگار نوروز در راهه...

پیشاپیش عیدتون مبارک